ژله هندونه واسه صاحب خونه!

ما مستاجر یه خانواده خیلی خوب هستیم . با اینکه دوست دارم خونه دار شیم ولی از طرفی دلمم نمیخواد از اینا جدا شم

صاحب خونمون 6 تا دختر و یه پسر دارن

چند شب پیش شب چله ای دختر آخریشون زهرا بود که البته خیلی هم با هم دوستیم، و قرار بود یه مراسم مختصری داشته باشن و از من خواستن براشون ژله هندونه درست کنم.بنده خداها فکر میکنن من خیلی هنرمندم

به نظرتون اصلا شبیه قاچ هندونه شدن!!!!؟

اون شب منو حمیدجونم دعوت بودیم ولی چون قرار بود واسمون مهمون بیاد نتونستیم بریم

اون همه خوردنی های خوشمزه

بی خیال به من که مهمونی خودمون خیلی خوش گذشت اخه دو تا بچه شیرین داشتن و البته شیطون و خرابکار

مهمونامون دختر عمه (انسیه) و پسر عمه (هادی) همسرگرامی بودن که من عاشق علی پسر انسیه شدمو هی ازش عکس میگرفتم.اون لباس نارنجیه!