ولادت حضرت محمد
یکشنبه 7 صبح حمید رفت ماموریت تا دوشنبه 11 صبح البته من خونه تنها نبودم صبحش فهیمه اومد خونمون و ظهرش رفت و بعداز ظهر مامان گلی اومد خونمون و قرار شد یک کیک درست کنیم به مناسبت تولد حضرت محمد و شب بابا بیاد دنبالمون خلاصه یک کیک ساده درستیدیم و بابایی اومد و اوای بارانو دیدیمو و رفتیم خونه مامان. فرداش همه ناهار خونه مامان گلی بودیم(همه با هم 6 نفریم! ) و مامانی هم با ماهی هایی که از جنوب براشون آورده بودن که مزه تن ماهی میداد (ماهی هوور) برامون یه پلو ماهی خوشمزه درست کرد. (البته مامانی خیلی غصه خورد که یادش شده و میخواسته سبزی پلو درست کنه! ) بعداز ظهرم کیکی که با کرم وینا تزئین کرده بودم رو اوردیم و دور هم خ...
نویسنده :
افسانه
23:28